برنامهريزي، فرايندي براي رسيدن به اهداف است. بسته به فعاليتها، هر برنامه ميتواند كه بلندمدت، ميانمدت يا كوتاهمدت باشد. براي مديراني كه در جستجوي حمايتهاي بيروني هستند، برنامهريزي، مهمترين و كليديترين و آسانترين سند براي رشد است. برنامهريزي ميتواند، نقش مهمي در كمك به جلوگيري از اشتباهات يا تشخيص فرصتهاي پنهان بازي كند. برنامهريزي به پيش بيني آينده و ساختن آينده تا حدودي قابل تصور كمك ميكند. آن پلي است بين آنجايي كه هستيم و آنجايي كه ميخواهيم برويم. برنامهريزي به آينده مينگرد.
برنامهريزي يا طرحريزي يعني انديشيدن از پيش. متخصصين از زواياي متعدد براي برنامهريزي تعاريف متعددي ارائه كردهاند كه برخي از آنها از اين قرار است:
1-تعيين هدف، يافتن و ساختن راه وصول به آن،
2-تصميمگيري در مورد اينكه چه كارهايي بايد انجام گيرد،
3-تجسم و طراحي وضعيت مطلوب در آينده و يافتن و ساختن راهها و وسايلي كه رسيدن به آن را فراهم كند،
4-طراحي عملياتي كه شيئي يا موضوعي را بر مبناي شيوهاي كه از پيش تعريف شده، تغيير بدهد.
5-فرايند تفكر قبل از عمل
برنامهريزي، نوعي پديده عيني اجتماعي است و خصوصيتهاي ويژه خود را دارد در عين حال، يك رويداد منحصربهفرد نيست كه داراي يك ابتدا و انتهاي مشخص باشد بلكه يك فرايند مستمر و دائمي و منعكسكننده تغييرات و در صدد رسيدن به اهداف است. در سازمانهاي پيچيده امروزي، بدون برنامهريزيهاي دقيق، امكان ادامه حيات نيست و برنامهريزي، مستلزم آگاهي از فرصتها و تهديدهاي آتي و پيشبيني شيوه مواجهه با آنها است.
برخي از مزاياي برنامهريزي عبارتند از:
1-افزايش احتمال تحقق اهداف سازمان
2-ايجاد فرصتِ اجراي منظم تصميمها
3-صرفه اقتصادي
4-انطباق با شرايط متغير محيطي
5-استفاده صحيح از منابع
6-فراهم شدن ابزارهاي كنترل
7-امكان سنجش ميزان پيشرفت
8-آگاهي كاركنان از اهداف سازمان و نقش خود
9-تقويت كار گروهي
10-رسيدن به اهداف شخصي
چالشهاي برنامهريزي:
چالشهاي عمدهٔ برنامهريزي از ديد برخي منتقدان اين امر عبارتند از:
حوادث غيرمنتظرهاي كه ميتواند تمام پيشبينيها را نقش بر آب كند!
عوض شدن فكر
تغيير رويههايي كه ممكن است مقاومت ايجاد نمايد:
صرف هزينه و وقت.
محدوديتهاي كوتاه مدت و مقطعي.